۳۰ آذر ۱۳۸۳، ۱۴:۲۸

نيايش، انسان، و جامعه (15)

از منظر عرفاني نيايش گفت و گو با محبوب است

از منظر عرفاني نيايش گفت و گو با محبوب است

عرفا نيايش را تنها راهي كه مي توان بدون واسطه با خداوند به گفت و گو نشست مي دانند و از آن به گفت و گو با محبوب ياد مي كنند.

دكتر محمد اخگري در گفت و گو با خبرنگار گروه دين و انديشه خبرگزاري "مهر" درباره معنا و مفهوم نيايش گفـت : واژه دعا در لغت و در آيات قرآن  به معناي خواندن (اجيب الدعوه الداع اذا دعان) كمك خواستن (ادعوا شهدائكم من دون الله ) دعوت كردن ( والله يدعوا الي دار السلام ) و پرسش كردن ( قالو ا ادع لنا يبين لنا ما لونها ) به كار رفته است و نيز بر طبق روايات اسلامي و احاديث اهل بيت (ع)  دعا مغز عبادت و وسيله اي براي تقرب به خداوند است . به بيان ديگر ، نيايش  به معناي رازو نياز با خداوند نيز مي باشد  و برخي نيايش و ادعيه را قرآن صاعد گفته اند. زيباترين جلوه هاي اين راز و نياز ها را مي توان در ادعيه اهل بيت (ع) مشاهده كرد. خداوند با انسان در قالب آيات قرآن سخن مي گويد  و انسان با راز و نياز و ذكر خداوند با پروردگار گفت و گو مي كند .اين راز و نياز گاه به سبب مشكلاتي است كه انسان در زندگي با آنها روبرو مي شود .اما گاه  دعا ذكر و يادكرد محبوب است ، انسان با محبوب و معشوق خود سخن مي گويد و ذكر خداوند را ذكر معشوقش مي داند. بنابراين انساني كه دلش به نور ايمان منور گرديده است همواره به ياد خداوند است و او را در آشكار و پنهان ياد مي كند . به همين سبب است كه حضرت علي (ع) در فرازي از دعاي ارزشمند كميل مي فرمايد: اسئلك بحقك و قدسك و اعظم صفاتك و اسمائك ان تجعل اوقاتي من اليل و النهار بذكرك معموره ، يعني خداوندا اوقاتي از روز و شب مرا به ذكر خودت آباد گردان . بنابر اين ذكر خدا و دعا به در گاه او موجب آبادگرداندن و عمارت دلهاست .

وي افزود: وقتي  كه انسان به چيزي و يا كسي علاقمند باشد همواره از او ياد مي كند، بنابر اين طبيعي است، همواره انساني كه عاشق خداوند است نيز از او ياد مي كند. بنابراين نيايش گفت و گويي با محبوب است. به همين سبب دوري از محبوب و فراق او براي عاشق توانفرسا و رنج آور است و به همين دليل است كه مولاي متقيان در دعاي كميل چنين مي فرمايند : ربي صبرت علي عذابك و كيف اصبر علي فراقك ؛ يعني خدايا  گيرم كه بتوانم بر عذاب تو صبر كنم ؛ دوري از تو را چگونه  تاب آورم ؟خواجه عبدالله انصاري در منازل السائرين مي گويد: تذكر فوق تفكر است زيرا كه طلب محبوب است و تذكر حصول محبوب است. ثمره همه عبادات، ياد كرد محبوب است. در مناجات شعبانيه نيز چنين مي خوانيم : الهي و الهمني ولها بذكرك الي ذكرك يعني خدايا ، به من شيفتگي ذكر پياپي خود را الهام كن.

دكتر اخگري در ادامه گفت :  يكي از مباحثي كه در مورد دعا مطرح مي شود و در قرآن هم بر آن تاكيد شده : "بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را" است . و يا در آيه اي ديگر نيز خداوند مي فرمايد: "من از رگ گردن بر شما نزديكترم"  و همچنين در اين آيه آمده است : "اگر بندگان از من بپرسند كه من كجا هستم، من بسيار نزديكم"، بنا بر اين دعا براي آن است كه  انسانها با خداوند بدون واسطه گفت و گو كنند .

وي دعا و مناجات، قرب  را امري مادي ندانست و گفت: نيايش چيزي است كه ما در عرفان با عنوان احاطه قيومي نيز از آن ياد مي كنيم. يعني خداوند در همه موجودات حضور قيومي دارد  كه اين حضور به معناي اين است كه همه موجودات خود را در محضر خداوند مي بينند. بنابراين توفيق دعا نيز از اوست : ما نبوديم و تقاضامان نبود /  لطف تو ناگفته ما مي شنود؛ اي دعا از تو ، اجابت هم زتو / ايمني از تو مهابت هم زتو   .

دكتر اخگري از منظر عرفان دو نوع عطيه   را برشمرد و گفت : يكي عطاياي ذاتي و ديگري عطاياي صفاتي است. عطيه ذاتي همان آفرينش انسان است كه همه موجودات در مقام خلقت با يكديگر برابراند و از هبه ذاتي برخوردارند. از منظر عطيه صفاتي در مقام انسان، موسي و فرعون يكي نيستند .  ابن عربي در اين باره در باب بخشش، عطايا را سئوالي و غير سئوالي مي داند. عطيه غير سئوالي اين است كه انسان بدون اين كه از خداوند بخواهد، عطيه اي به او داده مي شود. اما عطايايي هستند كه انسان آنها را به دعا از خداوند مي خواهد . برخي از اينها نيز استعجالي هستند يعني اين كه انسان به عجله از خداوند مي خواهد.

وي دليل اين كه برخي از دعاها استجابت نمي شوند  را عجله انسان ارزيابي كرد و گفت : انسان در برخي مواقع در دعا عجله مي كند در حالي كه بر اين امر وقوف ندارد كه امكان اين كه مصلحت و وقت آن دعا نبوده بسيار است. بنابراين از ديدگاه عرفان، سائلان و دعا كنندگان درگاه خداوند سوالشان به قال و حال و استعداد است. سالك راستين كسي است كه موارد دعا را مي شناسد. موارد دعا اين است كه حال و قال و استعداد با يكديگر هماهنگ باشد. بنابراين ظريفترين وجه دعا، دعاي به استعداد است يعني اين كه عارفي بداند كه استعداد قبول فعلي در خود او وجود دارد يا ندارد كه البته اين مرتبه از مراتب اولياء الله است. اگر انسان از اين منظر كه دعايش مطابق با استعدادش باشد  نگاه كند آن مبحثي كه مي گويند دعا با تقدير مغايرت دارد، شبهه اي است كه برطرف مي شود .
کد خبر 136040

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha